.
.
بابام رفته مسافرت، هر شب ساعت ۲ اس ام اس می زنه بهم: پاشو کولر رو خاموش کن!
.
.
شباهت زندگی من و اینشتین در اینه که هر دو، بچگی هامون خنگ بودیم!
ولی خوب، از وسط های بیوگرافی مون به بعد یه کم متفاوت می شه!
.
.
بدجوری تو دلم نشستی، پاشو درست بشین!
.
.
خیلی جالبه، مانیتورمو تمیز کردم، انگار همه تون رفتید حموم!
.
.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام؟
یه کم که دقت کردم، فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده!
.
.
یه دوس دختر هم نداریم عاشق هم
بشیم، قصد ازدواج پیدا کنیم، بعد مثل فیلم ها، باباش دسته چکش رو در بیاره
به ما بگه چه قدر برات بنویسم دست از سر دخترم برداری؟ بعد ما بگیم: "عشق
رو نمی شه با پول خرید. من به خاطر پول عاشق نشدم." بعد باباش بگه: "100
میلیون می دم بهت!"
من هم بگم: "هر چی شما بگین پدر جان، من رو حرفِ بزرگ ترها حرف نمی زنم. فقط حامل باشه لطفا!"
.
.
خدایا! یک ماه روزه می گیریم تا حال فقرا را درک کنیم،
یک ماه هم کلی پول بده تا حال اغنیا را درک کنیم!
.
.
به مجرد خونه اجاره نمی دن
به مجرد مسکن مهر نمی فروشن
به مجرد وام ازدواج نمی دن
یه دفعه به مجرد زن هم ندید، هم خیال خودتونو راحت کنید هم خیال ما رو!
.
.
یکی از فامیلامون اسم بچه شو گذاشته سپنتا
هر وقت مامانش صداش می زنه، من می گم ۱۵ تا!
.
.
کاش فرستادن اس ام اس چندین مرحله داشت مثلا:
۱- فرستادن. ۲- می خوای بفرستی؟ ۳- بفرستم؟ ۴- دارم می فرستما! ۵- پشیمون نیستی؟ ۶- بازم فکر کن! ۷- بفرستم؟
۸- دیگه دارم می فرستما! ۹- فرستادم! ۱۰- فرستاده شد!
اگه این گزینه ها بود حداقل آدم اشتباه اس ام اس نمی داد!
.
.
دیشب سردم شد، رفتم كولر رو خاموش كردم. یهو بابام از خواب بیدار شد، گفت:
روحانی مُچكریم!
.
.
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺪﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ
ﺳﺮﯾﻊ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪﺵ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻬﻮ یه ﮔﻼبی ای، ﭼﯿﺰﯼ می خوﺭﻩ ﺗﻮی ﺳﺮﺵ، چهاﺭ ﺗﺎ ﻓﺮﻣﻮﻝ ﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺍﺿﺎﻓﻪ می کنه، ﺑﺪﺑﺨﺖ می شیم!
.
.
پشه ها قبل از این که لامپ اختراع بشه دور چی جمع می شدن؟ خوب برن همون جا!
.
.
حیف نون به خاطر این که نیروی انتظامی دیش ماهواره اش رو نگیره، روش می نویسه: بسم الله الرحمن الرحیم، آب گرم کن خورشیدى!
.
.
حیف نون اومد از هواپیما پیاده شه، شلوارش افتاد پایین. زود کشید بالا، داد زد: کو اون خانمه که گفت کمربندها رو باز کنید؟ همینو می خواستی؟
.
.
حیف نون می ره دبی. می ره توی یه رستوران به گارسونه می گه: "الکباب." گارسون براش کباب میاره. بعد می گه: "الگوجه الاضافه." واسش میاره. آخر سر هم می گه "الآب!" واسش میاره، می خوره. بعد می گه چه قدر خوبه آدم زبون یه کشور دیگه رو هم بلد باشه! گارسونه می گه: اگه من ایرانی نبودم، بهت "الگ...وز" هم نمی دادن!
.
.
خانمه سر قبر شوهرش با گریه می گفت: بچه ها لباس ندارن، کفش ندارن، کیف ندارن...
حیف نون رد می شده، می گه: می گما... این بابا مرده یا رفته دوبی جنس بیاره؟
.
.
حیف نون می ره تو داروخانه و می پرسه شما ”اسید استیل سالیسیلیک" دارید؟
فروشنده می گه: منظورتون آسپرینه؟
جواب می ده: آره، خودشه. اسمش همش یادم می ره!
.
.
حیف نون داشته گریه می کرده، می پرسن چی شده؟
می گه: پشیمونم. کاش به حرف بابام گوش کرده بودم.
می گن: مگه چی می گفت؟
می گه نمی دونم، گفتم که گوش نمی کردم!
.
.
سفارش حیف نون به فرزندش: برو مسجد، هم نمازت رو بخون، هم کفش هاتو عوض کن!
.
.
دکتر به حیف نون می گه زنت سکته ناقص کرده. می گه نکبت هیچ کاری رو درست انجام نمی ده!
.
.
شادترین داستان کوتاه:
روزی مردی به دختری گفت: با من ازدواج می کنی؟ دختر گفت نه... و آن مرد یک عمر به خوبی و خوشی زندگی کرد!
.
.
حیف نون می ره ﺗﺎﯾﻠﻨﺪ، می خواسته ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﺸﻪ. ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﻬﺶ می گه: Ticket Please
حیف نون می گه: ﭼﯽ ﭼﯽ؟
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ می گه: Ticket
حیف نون: ﻣﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﻣﺎ ﻣﺤﺾ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ: ﮐﺮﻩ ﺧﺮ!
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ: ﻫﻮﯼ! ﻣﻨﻮ می گی؟ ﺁﺷﻐﺎﻝ!
ﺷﺨﺺ ﺳﻮﻣﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می رﺳﻪ ﻭ می گه: ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ ﭼﺮﺍ ﺩﻋﻮﺍ می کنید؟ ﺧﻮﺑﯿﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ تو ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻏﺮیب! ﺻﻠﻮﺍﺕ بفرﺳﺘﯿﻦ!
ﮐﻞ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺻﻞ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ محمد.